لاله زار، زار میزند!
درختان قطور قرار گرفته است؛ به گفته مسئول بافت تاريخي تهران اين درختان هم در حال خشک شدن هستند و به زعم مغازه داران اطراف درحال خشک کردن!! خانه امين السلطان با مساحت 9 هزار مترمربع، در انبوه مغازههاي الکتريکي چنان از يادها رفته که هيچ کاسب و فروشندهاي نه خانه اتحاديه را مي شناسد و نه خاطره داييجان ناپلئون را.
قرار بود لالهزار شانزليزه تهران شود؛ اما نشد. بيتفاوتي مسئولان و فروشندگاني که حتي به گيشههاي به جاي مانده از سينماهاي لالهزار هم رحم نکردند و کابلها و لوازم الکتريکيشان را داخل آنها گذاشتند، نگذاشت که اين خيابان با هويت تاريخي و لالههاي هرسالهاش، نگين خيابانهاي تهران شود.
پياده روهاي لاله زار كه روزگاري محل بحث و تبادل نظر افراد سرشناس تاريخي بود امروز راسته پاركينگ موتورها و چرخ دستيهايي است كه كارتون كليد و پريز حمل ميكنند. لاله زار فعلي چنان رو به افول رفته است كه قدم زدن در آن و ديدن بافت تهران قديم رعب انگيز است.
«خسرو عروجي»، يكي از مغازهداراني است كه از سال 41 خياطي داشته و امروز مغازه پيراهن فروشي دارد. او به خبرنگار CHN مي گويد: «درلالهزار خانههاي بسيار بزرگي وجود داشته كه امروز همگي خراب شده و جايشان را به پاساژهاي تجاري داده است. به طوري كه هتل كاروان كه روزگاري محل آمد و رفت توريستها بود تخريب شده و همينطور حمام بزرگي كه روبروي آن هتل بود از بين رفته است و جايشان را پاساژها گرفتهاند.»
عروجي به عنوان قديميترين فرد لالهزار با بيان اينكه فشارجمعيت و آمد و شد بيرويه لاله زار را نابود خواهد كرد ادامه داد: «در حال حاضر از خانههاي قديمي كه به حراج گذاشته شد و آدمهاي تازه به دوران رسيده آنها را تبديل به پاساژ كردند چيزي جز هياهو باقي نمانده است. لاله زاري كه در دنيا معروف بود و شهره عام و خاص شد، حالا تبديل به راسته تجاري بي در و پيكر و بي حساب و كتاب شده است.»
وي تاكيد كرد: «50 سال است كه اينجا هستم. 200 متر پايينتر از مغازه من مبل صبوري وجود داشت كه اولين توليدكننده مبل در ايران بود كه آن هم به الکتريکي تبديل شد.
عروجي در پاسخ به اين پرسش که چه عاملي باعث شد تا لاله زار تبديل به بورس الكتريكي شود ميگويد: «بسياري از اين مغازهداران بازنشستههاي دولتي يا از جمله افرادي بودند كه از اداره جات بازخريد شده بودند. آنها چون كار ديگري بلد نبودند الكتريكي باز ميكردند و چراغ و لوازم الكتريكي مي فروختند به طوري كه هم اكنون يك توليدكننده در راسته لاله زار وجود ندارد.»
اين درحالي است كه بسياري از بناهاي تاريخي كه در لالهزار وجود دارد تنها نمايي پوسيده است براي اينكه گذشتهاي حفظ شده باشد؛ و زمانيكه از وضعيت نابسمان اين بناها پرسش مي شود فروشندگان ميگويند بناهاي تاريخي كه در طبقه فوقاني قرار دارد كارگاهايي است كه افراد بسياري در آن مشغول به فعاليت هستند و ما موظف به حفظ نماي بنا هستيم و هيچ مسئوليتي نسبت به معماري درون بناها نداريم.»
از خانه اتحاديه تنها صداي پارس سگها به گوش ميرسد
اگر مي خواهيد به "خانه اتحاديه" برويد طبق نقشه و اطلاعات كامل راه را بيابيد چرا كه نه فروشندهاي از اين خانه باخبر است نه مسئولي راه و نشاني گذاشته است. راسته ي لاله زار كه حالا تبديل شده به پيست موتورسواران،آنجا كه باراندازها و همهمهها مثل بمب در حال انفجار است كوچهاي تنگ و باريك به نام اتحاديه وجود دارد. كوچهاي كه تا تزديكي سر در خانه اتحاديه، الكتريكي و گاراژي وسيع جاي گرفته است. گاراژي خوفناك كه درختان و شيرواني عمارتهاي اتحاديه از آن كاملا هويدا است.
كنار سر در خانه اتحاديه تابلويي از سوي متوليان ميراث فرهنگي نصب شده كه بر ثبت و اهميت و تاريخ خانه اتحاديه تاكيد شده است. اهميتي كه هيچگاه مسئولين جدي نگرفتهاند. به طوري كه هيچ شهروندي براي بازديد از ميراث گذشته و يادآوري خاطرات جمعي حتي جرات نزديك شدن به آن مكان را ندارد. در خانه اتحاديه با سنگ و كلوخ هم زده شود هيچ كسي پاسخگو نيست. از خانه اتحاديه تنها صداي پارس سگها به گوش ميرسد.
خانه اتحاديه كه متعلق به "ميراز ابراهيم خان امين السلطان" و در همسايگي گراند هتل جاي داشت درحال حاضر كوچكترين اثري از آن نيست. حالا يک گوشه از آن باغ و عمارتهاي فرنگي سازش را پاساژ کردهاند ، گوشه اي ديگر پارکينگ شده و بخشي هم مرده ريگ سينماهاي لاله زار را در خود جاي داده است: سينما جهان ، سينما شهرزاد و...
اما عجب است که در اين ميان ، 9000 متر از باغ بزرگ امين السلطان، باقيمانده و خود را به بازار و بازاريان نفروخته است.
ورودي اصلي اين باغ که سردرش بينهايت شکوهمند و چشمنواز است، يک کوچه بالاتر از کوچه باربد در بن بست اتحاديه قرار دارد و درب ديگر خانه در کوچهاي باز ميشود که راه به خيابان فردوسي ميبرد .
در اين ميان در سالهاي آغازين دهه 0 135خورشيدي، ناصر تقوايي کارگردان نام آشناي سينماي ايران سرگرم ساختن سريالي بر اساس رمان دايي جان ناپلئون، نوشته ايرج پزشک زاد بود. او به دنبال لوکيشني ميگشت که مناسب فيلمبرداري سريال باشد .
مدير توليد سريال، باغ و خانه اتحاديه را به او معرفي کرد. تقوايي پسنديد و حدود سه ماه صرف مرمت عمارتهاي باغ شد.
بيروني، اندروني، خانه اربابي، حوضخانه و ديگر بخشهاي خانه هر کدام جايگاه بخشي از نقش آفرينيها شدند و مرده ريگ امين السلطان و ملک ورثه اتحاديه را براي هميشه پشت قباله دايي جان ناپلئون انداختند.
از آن پس تا سال 1383 اين خانه در سکوت و تنهايي فرو رفت تا اين که سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، آن را در فهرست آثار ملي قرار داد و مذاکره با خانواده اتحاديه براي خريد خانه را آغاز کرد. اما در ميانه راه بودجه سازمان ته کشيد و اين خانه به حال خود رها شد.
گزارش: مريم جليلوند